سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

هفته ای که گذشت

روز سه شنبه هفته گذشته من و شما نوبت چکاپ ماهیانه داشتیم و روز قبل زنگ زدم به عزیزجون و خواستم که ایشون هم به همراه من بیان بیمارستان. عزیزجون و خاله زهرا روز سه شنبه نوبت دندون پزشکی داشتن و کارشون تا ساعت 5/12 ظهر تموم شد منتظر من موندن تا رفتم دنبالشون و رفتیم بیمارستان حدود ساعت 45/1 بعد از ظهر بود که رسیدیم بیمارستان و نوبت گرفتیم و نفر سوم بودیم اول رفتیم و صدای قلب مهربونت رو شنیدیم و بعد هم غربالگری شما رو دیدن و گفتن و گفتن خیلی خوبه و بعدش هم منتظر شدیم بریم خانم دکتر ما رو ویزیت کنن حدود ساعت 5/3 بود که خانم دکتر ما رو ویزیت کردن و بعد با عزیزجون و خاله زهرا رفتیم دنبال پدر جون و با همدیگه رفتیم خونه عزیزجون تا...
15 مرداد 1391

هفته بیست و دوم

سلام گلم، سلام دختر عزیزم، سلام مامان جون امروز روزی هستش که من و شما وارد هفته بیست و دوم از زندگی جنینی شما شدیم . عزیزم ان شاا... این دوران به خوبی و سلامتی شما و مامان جون به پایان برسه تا بتونم شما مروارید درونم رو بغل کنم و ببوسم عزیزم . و اما تغییرات شما در این هقته : در این هفته جنین بیست و دو هفته ای است. حالا جنین تمام رحم را گرفته است و مادر بیش از قبل حرکات جنین را حس می کند. اندام حفظ تعادل در گوش در جای خود قرار می گیرند و حالا ساختمان های گوش شروع به سخت شدن می کنند. به دلیل رشد اندام حفظ تعادل در گوش، جنین حالا تعادلش را بهتر حفظ می کند. ممکن است که فکر کنیم که جنین در جای بسیار ساکتی در بدن مادر است، اما بر...
15 مرداد 1391

غربالگری سه ماهه دوم

سلام عزیز دلم امروز صبح به همراه پدر جون ساعت 15/8 صبح رفتیم برای سنوگرافی غربالگری سه ماهه دوم باری، نفر سوم بودیم خانم دکتر ساعت 5/9 میومدن که ساعت 15/9 زنگ زدن گفتند که نمی تونن تا ساعت 5/10 بیان ولی چون پدر جون کار داشتن رفتن سرکار خودشون و من و شما همچنان منتظر بودیم تا خانم دکتر تشریف بیارن خلاصه ساعت 5/10بود که اومدن و نفرات به نوبت رفتن توی اتاق سنو گرافی، ساعت حدود 11 بود که نوبت به من و شما رسید وقتی رفتم داخل اتاق خانم دکتر با روی باز ازمن و شما استقبال کردن و من برای دیدن شما آماده شدم. الهی که من فدای اون صورت ماهت بشم مادر اینقدر ناز بودی توی سنو خانم دکتر بعد از اینکه خوب شما رو بررسی کردن ازشون خواستم تا یه عکس خوشمل...
9 مرداد 1391

هفته بیست و یکم

سلام جیگر طلا، سلام دختر طلا، سلام سلام خوشگل مامان بیست و یک هفته ایت مبارک عزیزم، مامان جون ببخشید که دیر شد ما دیروز نتمون قطع بود نتونستم برات بنویسم ولی امروز می نویسم و اما تغییرات شما در هفته بیست و یکم در هفته بیست ویکم بارداری احتمالا شما این روزها كاملا احساس آرامش می كنید. شكم شما هنوز خیلی بزرگ نشده است و بخش عمده دردها و عوارض اولیه حاملگی از بین رفته اند جنین در عکس سونوگرافی. طول جنین 20 سانتی متر و وزن آن 500 گرم است... در این هفته جنین بیست و یک هفته ای است. می دانیم که جنین می تواند حالا بشنود، زیرا جنین به هر صدایی واکنش متفاوتی نشان می دهد. صدای بلند و شدید می تواند جنین را شکه کند. حرکات جنین...
9 مرداد 1391

هفته بیستم

سلام مروارید بلامنازع مامان جون، سلام عزیز دوردونه مامان جون الهی مامان فدای خوشملیات عزیزم، الهی مامان فدای زیبائیهات، قربونت بشم مامان جون که داری بزرگ میشی و می خوای بیای زندگی منو پدر جون و از این که هست شیرین تر بکنی. امروز شما وارد هفته بیستم شدی قربونت برم، امروز هفته های بارداری نصف شده و هم اینقدر رو که گذروندیم همین قدر رو باید با همدیگه بگذرونیم عزیزم و اما تغییرات شما در این هفته: در هفته بیستم بارداری به طور حتم مدتی است که حرکات جنین را احساس می کنی. جنین چند بار در روز حرکت می کند. آدم کوچکی که در درون تو زندگی می کند در این تصویر سونوگرافی گویی جنین با مشت مادرش را بیدار می کند.طول جنین 27 سانتی...
1 مرداد 1391

خوابم می آد!!!!!!!

سلام گلدونه مامان، سلام عزیز دل مامان دیروز ساعت 3 بعداز ظهر مدیر عامل شرکت زنگ زد که من دارم ساعت 5/3 میرم خونه و آبدارچی هم می خواد ساعت 15/4 بره خونشون کارداره مدیر مالیمونم که نبود رفته بود جلسه، دیگه کسی کلید نداشت که در رو ببنده و توفیق اجباری شد که ساعت 4 بریم خونه. قبلش ساعت 5/1 بود که یکتاجون زنگ زده میگه می خوام بلیط سینما پردیس ملت رو اینترنتی بگیرم نمیشه فیلم خوابم می آد. گفتم بگو من از اینجا می گیرم ، خلاصه من برای اونها گرفتم که یکتا جون گفت خوب شما و عمو هم بیاین با ما خوشحال می شیم، منم از خدا خواسته گفتم باشه و 6 تا بلیط گرفتم برای ساعت22 شب . ساعت 55/3 بعداز ظهر از شرکت رفتم بیرون بعد از یه خرید کوچولو ساعت 5...
28 تير 1391

27/04/1391

سلام مروارید مامان، سلام عسل مامان، سلام جیگر طلای مامان صبح بخیر عزیزم، امروز صبح منو با یه لگد همچین درست درمون که نثار شکمم کردی از خواب بیدار کردی و کلی باهات صحبت کردم و قربون صدقت رفتم و بعدش دوباره خوابیدم تا ساعت 5/7 صبح بعد پدر جون که صبحانه رو آماده کرده بود من و بیدار کرد و رفتیم به اتفاق شما مروارید درون صدف صبحانه رو زدیم به معده و بعدش هم رفتیم آموزشگاه زبان و ترم جدید رو ثبت نام کردم. که ان شاا... از 19 مرداد باید برم سر کلاس و تا 31 شهریور هم ادامه داره. خلاصه بعدش با پدر جون رفتیم پمپ بنزین و بنزین زدیم تو باک ماشین و بعد من پدر جون و سر راه شرکتشون پیاده کردم و خودم هم اومدم سر کار و الان هم در خدمت خلق خدا ...
27 تير 1391

مهمترین روز زندگیتان را ببینید!!!!!!!!

هیچ کدام ما لحظه ی ورودمان به دنیا را به خاطر نمی آوریم. اولین نفسی که کشیدیم. اولین بار که چشمانمان را باز کردیم. اولین بار که گریه کردیم و یا لبخند زدیم. این تصاویر فرصتی هستند برای آنکه مهم ترین روز زندگیمان را به خاطر آوریم. و یا شاید فرصتی برای آنکه احساس کنیم امروز دوباره متولد شده ایم.     ...
26 تير 1391

هفته نوزدهم

سلام دختر مامان، سلام جگر گوشه مامان، سلام یکی یه دونه مامان امروز وارد هفته نوزدهم از زندگی صدفی شما مروارید عزیزم شدیم . قربونت برم مامان که من عاشق اون روزی هستم که با همدیگه داریم هفته آخر رو پشت سر میگذاریم. واما در این هفته چه اتفاقات شیرینی می افته گل مامان؛ در این هفته جنین نوزده هفته ای است. جنین بسیار پرجنب و جوش است و جای زیادی در رحم دارد. به طور حتم بسیاری از حرکات جنین را حس می کنی. جنین و بچه های کوچک خودشان ریتم خواب و بیداری خود را انتخاب می کنند. به طور حتم متوجه شده ای که وقتی تو تصمیم به استراحت می گیری جنین شروع به حرکت می کند. با اینکه جنین بسیار رشد کرده است اما هنوز بسیار لاغر و باریک است. زیرا لایه ی...
25 تير 1391