غربالگری سه ماهه سوم
امروز رفتم آزمایش غربالگری سه ماهه دوم را دادم.
عزیزم که شمای جیگر طلا باشی، دیشب من خیلی خسته بودم و خودمو به زور تا ساعت 10 کشوندم و بعدش هم بیهوش شدم با صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم و یه نماز خوندم و دیگه خوابم نبرد همش جابه جا می شدم و کلا جامو عوض کردم فکر کنم ساعت 5/6 صبح بود که خوابم برد تا 15/7 خوابیدم و بعدش بلند شدم صبحانه رو با پدر جون زدیم به معده و راه افتادیم طرف آزمایشگاه نیلو .
بعد از آزمایش هم پدر رفتن سر کار خودشون و من هم اومدم سر کار، بعدازظهر هم قراره بریم خونه مادر تا من توی ترافیک رانندگی نکنم چون هم هوا گرمه و هم ترافیکه. کولر هم که می زنم خوبه ولی خیلی خسته کننده و کلافه کنندست ترافیک همت. حالا خودت میای به سلامتی و می بینی من یه ترافیکی میگم شما هم یه ترافیکی می شنوی عزیزم .
دیروز بعد از ظهر پدرجون اومدن دنبال منو با همدیگه رفتیم بیرون چند تا کار عقب افتاده رو انجام دادیم اول رفتیم خیابان شریعتی و پدر رفت کارشو انجام بده منم یه هویج بستی زدم به معده و بعد هم که پدر اومد یکی هم اون خورد و راه افتادیم رفتیم پاسداران خیاطی و شوار پدرجونو گرفتیم و بعدش رفتیم آزمایشکاه یه برگه برای بیمه تکمیلی من گرفتیم و ساعت 5/8 شب رفتیم خونه .