ففقط دو روز کامل دیگه مونده
امروز پنج شنبه 16/آذر
جمعه و شنبه روز های کاملی هستن که تا دیدار من و دختر طلام باقی مونده .
فردا آخرین جمعه ای هست که من و همسرم دو نفری زندگی می کنیم و قراره از صبح بریم بیرون و کلی خوش بگذرونیم .
البته اگه من خسته نشم و بگم زودتر برگردیم خونه
روز سه شنبه برای آخرین بار رفتیم چکاپ هفتگی و خدا رو شکر حال هردونفریمون خوب بود خانم دکتر به من گفت چرا داره هر هفته از وزنت کم مبشه ولی سنو گرافی آخر را که طی هفته گذشته انجام داده بودم وزن نی نی رو نزدیک به سه کیلو تخمین زد که جای شکر داره .
و قرار شد روز یکشنبه 19/آذر ساعت 6 صبح برای کارهای بستری بیمارستان باشیم .
بازم خیلی دلشوره دارم که دختر طلا نخواد تاریخ تولدش روجلوتر بندازه
روز سه شنبه به قدری هوا کثیف بود که از در بیمارستان که اومدم بیرون احساس خفگی به من دست داد و بعد از اینکه رسیدم خونه حالت تهوع و سردرد داشتم .
ممنونم از همه مادرهایی که نگران من بودن و ازشون می خوام منو دخترم رو از دعای خیرشون بی نصیب نکنن