چکاپ ماهیانه هفته شانزدهم
سلام دردونه مامان، سلام یکی یه دونه مامان، سلام وروجک شیطون مامان
دیروز من و پدر از ساعت 2 بعدازظهر رفتیم بیمارستان تا ساعت 5/5بعدازظهر اونجا بودیم.
خانم دکتر گفت یه سنو ازت میگیرم و اگه نشون داد جنسیتش رو هم میگم . وقتی رفتیم توی اتاق سنو پدر بیرون اتاق منتظر بود ولی خانم دکتر گفتن پدر هم میتونن بیان و نی نی رو ببینن . خلاصه خود ایشون به پدر زنگ زدن که بیان توی اتاق .
وقتی که شما روی مونیتور رخ نمودید پدر کلی ذوق زده شده بود شما هم که اولش آروم بودی و خانم دکتر گفت چقدر نی نی تون آرومه پدر گفت به پدرش رفته ولی بعدش شروع کردی به ورجه وورجه کردن و شیطونی و تکون دادن پاها و دستها و انگشتهات . و همش دستهات توی دهنت بود . الهی دورت بگردم که کلی برای من و پدر دلبری کردی و دل ما رو آب کردی ولی اینقدر حیا داشتی که نگذاشتی ببینیم دختر یا پسری.
از دیروز تا حالا پدر جون و من اینقدر عاشق شدیم که نگو و نپرس . من که را به را قربون صدقت می رم پدر هم که حرکاتتو تکرار می کنه و می گه نی نی اینطوری می کرد نی نی اینطوری می کرد. خلاصه کلی ما رو عاشق خودت کردی عزیز جیگر طلام.