بدون عنوان

سلام گل من

روز چهارشنبه صبح به همراه پدر جون رفتیم برای غربالگری سه ماهه اول بارداری .

رفتم آزمایشگاه نیلو بعد از دادن آزمایش خون یه مطبی رو معرفی کردند که برم برای سنو گرافی وقتی رسیدم ساعت حدود 5/11 صبح بود گفت برید ساعت 1بعداز ظهر بیاید ما هم رفتیم توی پارک ساعی نشستیم و کلی بهمون خوش گذشت .

ساعت 1بعداز ظهر رفتیم در کمال تعجب دیدم حدود 10 نفر دیگه توی نوبت هستن که هنوز کارشون تموم نشده وقتی پرسو جو کردیم گفتند چون بچه ها رخ نمینمایانند به خاطر همین خیلی طول می کشه وقتی نوبت به من رسید ساعت 3 بعد ظهر بود دفعه اول که رفت شما خسته شده بودید و می خواستی بخوابی پشتت رو هم کرده بودی به خانم دکتر و خوابیده بودی . رفتم بیرون کلی باهات صحبت کردم و راه رفتم و دوباره رفتم برای سنو بازم نخواستی روی ماهتو ببینیم برگشته بودی ولی نه به صورت کامل دوباره اومدم بیرون بعداز کلی فرستادن صلوات و خوندن آیه الکرسی و حمد و سوره و دست کشیدن به شما دوباره رفتم توی اتاق سنو خلاصه دیدم رخت زیبایت نمایان شد و خانم دکتر تونست ازت عکس بگیره .

خلاصه که کار ما هم تا 45/3 بعداز ظهر طول کشید وقتی جواب رو بردم آزمایشکاه نیلو گفت حدود 2ساعت دیگه جواب کلی آماده میشه . من و پدر جون که از خستگی دیگه نمی نونستیم تحمل کنیم رفتیم  خونه و ماکارونی رو که پدر جون درست کرده بود رو زدیم به معده و بعدش هم لالا