بدون عنوان
سلام جوجه زرد توپل من
این روزها حالم خیلی بهتره و کمتر معدم درد می گیره و کمتر سر معدم می سوزه. اغلب وقتها هم که من گرسنمه و درام غش می کنم از گرسنگی ولی با یکی دولقمه اول فکر می کنم اندازه یه... خوردم .
الان سه روزی هستش که رفتیم خونه مادر ( مادر پدر) چون من نمی تونم غذا بپزم یعنی از بوی غذا بدم میاد البته می تونم بخورم رفتیم اونجا و کلی بهمون خوش می گذره از اداره تا خونه مادر خیلی دور نیست و من خیلی سریع می رسم از اینجا می رم بزرگراه نیایش شرق و بعدم می رم چمران شمال و مدرس جنوب و جردن و خیلی سریع می رسم خونه . دیگه ترافیک نداره.
امروز صبح پدر رفته بود از سر باغ فردوس چند تا سنگک گرفته بود که مامان جونی صبحونه بخوره . منم که بی حال و خواب آلو دو تا لقمه بیشتر نخوردم . تلویزیون خونه مادر خراب شده که پدر بهشون گفت می برم می دم درست کنند. آورد بذاره تو ماشین که جاش نشد گذاشت روی صندلی جلو و منو می خواست برسونه رفتم عقب نشستم که تا اداره خواب بودم البته پدر برام یه لقمه خوشمزه گذاشته بود و گفت اینو ببر و هروقت که گرسنت شد بخور که منم از ساعت10 همیشه گرسنم می شه .
صبح که خواستیم بیایم بیرون دوباره به مادر گفتیم که ما شب میایم چون اگه نریم اونجا پدر مجبوره منو بره بیرون بهم شام بده که اصلا هم بهمون نمی چسبه .