کلاس زایمان
روز پنج شنبه صبح من و نی نی رفتیم کلاس زبان و بعد هم که اومدیم خونه با همسر محترم یه نهاری خوردیم و راه افتادیم رفتیم بیمارستان برای شرکت در کلاس زایمان.
کلاس خوبی بود با توضیحات خیلی جامع خانم دکتر کرم نیا، ولی پدرهایی که در جلسه حضور داشتن همه ترسیده بودن و کلی سوالهای مختلف می پرسیدن که ما خانمهای باردار به موضوعات حتی فکر هم نمی کردیم همسر محترم ما هم کلی ترسیده بود از مراحل و دردهای زایمان، منم کلی دلداریش دادم
البته خود من هم از زایمان می ترسم ولی خوب مجبور بودم اون لحظه خودمو شجاع نشون بدم چون اگه من هم ابراز ترس می کردم دیگه نمی دونم چه اتفاقی می افتاد.
هفته پیش در باره بی حسی زایمان کم درد بود و این هفته در باره مراحل و دردهای مرحله ای زایمان.
نمی دونم چه اتفاقی قراره سرمون بیاد ولی خدا خودش کمکون کنه بتونیم دردهاشو تحمل کنیم تا به بی حسی برسیم واگرنه مجبور میشن سزارینمون کنن که خیلی بدتر از دردهای زایمان طبیعیه