سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

دیدار مجدد

1390/8/22 14:41
229 بازدید
اشتراک گذاری

  
  Bouncing Hearts سلام جیگرم

این روزها سر مامان جونی خیلی شلوغ بودBusiness Woman و نمی تونست برات مطلب   جدیدی بنویسه چون داره بودجه سال2012 رو آماده می کنه این روزها روزهای قشنگیه عیدقربان و ولادت و عید غدیر.

سال گذشته باباجونی این موقع حج تشریف داشتن و یک ماه مامان جونی رو تنها گذاشتن مامان جونی هم همش گریهCrying 2 می کرد چون دلش برای   باباجونی خیلی تنگ شده بود . یادمه باباجونی پارسال 24ساعت تاخیر داشت البته بهشون نگفته بودن بلکه پروازشون چند ساعت چند ساعت عقب می افتاد تااینکه 24 سالعت شد و من همه اون 24ساعت رو منتظر بابابجونی بودم بالاخره پرواز بابا جونی نشت و ساعت 5/5صبح بود که من و مامان جون رفتیم فرودگاه و ساعت 5/7 بود که بابا جونی به سالن رسید . من ایشون رو نشناختم چون هم کچل شده بود و هم لاغرترOn The Cheekوقتی اومد جلو من از خوشحالی بازم گریه کرم ولی این دفعه گریم فرق می کرد . از اون روزها یک سالی هست که میگذره . ولی این اعیاد منو یاد اون روزها انداخت جیگرم .از اینجا به باباجونی می گم که خیلی دوست دارم و نمی خوام دیگه اینقدر تنها بمونم .I Love You



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)