سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

خرید عید در 75 روزگی

1391/12/6 13:24
271 بازدید
اشتراک گذاری

دیروزجمعه  4/12 بود که حدود ظهر با پدرجون و سیلوانا جون برای خرید عید آماده شدیم. کالسکه سیلوانا رو هم با خودمون بردیم تا ایشون توی بغل خسته نشن و بدن درد نگیرن.

خلاصه رفتیم بعد از کلی که توی صف پارکینگ میلاد نور موندیم بالاخره رفتیم توی پارکینگ 3 جا برامون بود و پارک کردیم و با آسانسور رفتیم طبقه همکف 1 و برای سیلوانا جون یه شلوار جین خریدیم ولی در این موقع دختری گرسنش شده بود و من و پدرجون دنبال نمازخونه می گشتیم تا ایشون رو میم بدیم . بالاخره نمازخونه رو پیدا کردیم و ایشون سیر شدن و بعدش رفتیم طبقه 4 و برای سیلوانا جون دوتا بلوز خریدیم.

بقیه خرید ها رو هم رفتیم از گلستان کردیم. حدود ساعت 5/3 رسیدیم گلستان (شهرک غرب) ولی مغازه ای که کفش نادر داشت تعطیل بود و ما هم از گرسنگی داشتیم هلاک می شدیم که یه رستوران سنتی دیدیم به اسم باغ فدک که زیر نظر آستانه قدس بود. پدرجون کالسکه رو بغل کرد و از پله ها آورد بالا.

رستوران توی یه پارک هست اول خیابان ایران زمین ، رفتیم و غذا سفارش دادیم که دوباره سیلوانای عزیزم گرسنه بود و قبل از اینکه خودم چیزی بخورم ایشون رو میم دادم . و بعد غذا خوردیم و سیلوانا رو گذاشتم روی پام و خوابوندم چون دیگه داشت از خستگی غرغر میگرد . وقتی خوابش برد من و پدرجون چایی خوردیم و نمازی خوندیم و راه افتادیم رفتیم چند تا عکس گرفتیم و بعدش رفتیم بوستان و دوجفت کفش برای پدرجون از فروشگاه نادر خریدیم و من هم از یه فروشگاه که بوتهای ترک داشت و OFF زده بود یه جفت بوت خریدم و داشتیم می یومدیم که سوار آسانسور بشیم بریم پارکینگ که سیلوانا جون گرسنش شد تات برسیم به ماشین آروم بود ولی وقتی سوار شدیم دیگه طاقت نداشن و زد زیر گریه و من کلی دست و پاهام رو گم کردم چون آروم نمیشد از فرط گرسنگی نمی تونست میمم بخوره خیلی ناراحت بودم ولی خدا رو شکر وقتی از پارکینگ اومدیم بیرون ایشون میم رو گرفت و داشت نوش جان می کرد .

دیروز به من و پدرجون خیلی خوش گذشت. سیلوانا جون هم که اولین بارش بود که توی کالسکش می نشست خیلی خوشحال بود و به لامپهای توی سقف نگاه می کرد و سرگرم بود . 

این یکی از بهترین خریدهایی بود که من انجام داده بودم . چون تو عشق کوچولوی ما با ما بودی و ما به وجود شما گل خوش بو افتخار می کردیم . 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مینا
5 اسفند 91 16:45
سلام عزیزم ایشالا به سلامتی تنش کنه مبارکتون باشه خریدهای شما هم
مامان کوروش
5 اسفند 91 17:21
به به خانومی خریدهات مبارک انشا... به سلامتی بپوشی عزیزم کجا بود که بوتهاش رو آف زده بود ؟ و ایا واقعا اف بود !!!؟
فسقلی مامان وبابا
6 اسفند 91 9:15
سلامی چه بوی خوش آشنایییییییییییییی سلام عزیزم سلام عشق خاله سیلوانا جونم عزیزم مبارک باشه الهی من فدای خودت واون شلوار جینت بشم خواهر جون مبارک باشه انشاالله همیشه سلامت وشاد در کنار هم باشید