واکسن چهار ماهگی
امروز صبح ساعت 8 بهت قطره استامینوفن دادم به خیال اینکه ساعت 9 بیدار میشی و میریم برات واکسن می زنم ولی خوابیدی تا 10/45 دقیقه منم پیشت خوابیدم تا خودت بیدار شدی.
ساعت 10/5 با پدر جون رفتیم و واکسنت رو زدیم اولش به انداره 10 ثانیه گریه کردی و بعدش آروم شدی آوردیمت خونه و بازی کردی و بعد از ظهرهم خوابیدی.
عصر اومدی روی تخت من و پدرجون با همدیگه فیلم نگاه کردیم و انگری برد بازی کردیم . وقتی من بازی کردم شما نگاه می کردی و بعد دست منو از روی کیبردکنار میزدی و نگاه می کردی منم بهت می گفتم خوب شما بازی کن بعد دستت رو میکشیدی روی کیبرد و به من نگاه میکردی و صدا میکردی .
پدر جون امروز رفتن دندون پزشکی و جراحی کردن دندونشون رو کمپرس سرد میگذاشتن روی لثشون شما نگاشون میکردید با صدا ازشون میپرسیدین این چیه روی صورتتون گذاشتین آستین پدرجون رو میگرفتین و میکشیدین .
قربونت برم با شعور من ، دختر قشنگم با محبت، مهربونم
الان که خوابیدین و حالتونم خدا رو شکر خوبه خدا کنه مشکلی پیش نیاد.