سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

خاطرات چند روزه

1391/10/28 23:22
225 بازدید
اشتراک گذاری

وز تولد یک ماهگیت پدرجون براتون یک کیک خریدن و چون شب قرار بود برن ماموریت برای چند دو روز من و شما رو برد خونه مادربزرگ( مادر پدرجون)و همونجا یه تولد کوچولو گرفتیم و یه شمع رو به اتفاق پدرجون و شما فوت کردیم و حدود ساعت 5/6 عصر پدر جون رفتن سردشت.

شب پنج شنبه پدرجون قرار شد برگرن ولی اینقدر برف زیاد بود که پلیس راه اجازه حرکت رو نمیداد و پدرجون تا روز جمعه اونجا موندن و کلی هم برای شما مامی شورت ترک آوردن (دستشون درد نکنه)

روز شنبه ساعت یک نیمه شب رسیدن و من و شما و مادربزرگ رفتیم میدان آزادی و ایشون رو آوردیم خونه و حدود ساعتهای 5/2 عصر هم رفتیم خونمون .

یکشنبه هم  از اینکه من از سر کار برگشتم به اتفاق عزیزجون رفتیم و لباسهایی رو که خاله من براتون بافته بودن رو گرفتیم. روز دوشنبه هم که بعد از اینکه من رسیدم خونه عزیزجون رفتن خونه خودشون و من و شما تنها شدیم ولی پدرجون زودتر از هرروز اومدن خونه و من هم از این فرصت استفاده کردم و رفتم کمی خرید.

چهارشنبه هم که من و شما تنها بودیم ولی من خیلی خسته شدم چون شب قبلش شما بیتابی داشتید و من زیاد نخوابیده بودم و طی روز هم خیلی خسته شده بودم.

پنج شنبه شب هم که شما دوباره کولیک اذیتت کرد و  بعد از اینکه با صدای سشوار خوابوندمت توی کالسکه با صدای فن تا 5 صبح خوابیدی و بعد هم که از گرسنگی بیدار شدی و شیر خوردی و خوابیدی.

عصر هم که با پدرجون حمومت دادیم و کلی واسه خودت توی وان آب بازی کردی و شنا کردی و الان هم که بجز دوبار که شیر خوردی اون هم توی خواب هنوز بیدار نشدی .

    دعا می کنم همه نی نی ها سالم و سلامت باشن در کنار پدر و مادراشون.

روز دوشنبه راره یه فرشته پاهای کوچولوشو روی زمین خاکی بگذاره و دل پدر و مادرشو و صد البته خواهر کوچلوشو شاد کنه. برای سلامتی مامان نسرین و مهدیس جون هم دعا کنید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان نسرین
1 بهمن 91 4:10
1 ماهگیت مبارک عسل خاله مرسی مامانی از اینکه به فکر ما بودی به امید خدا ببینیم چی پیش میاد
زیتون
2 بهمن 91 12:03
یک ماهه شدن عروسک نازتون مبارک
مامان نوشى
7 بهمن 91 16:16
يك ماهكيت مبارك جيكر نازززززززز