سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

زردی سیلوانا

1391/10/4 14:20
433 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه 21/آذر صبح برای انجام آزمایش زردی به بیمارستان صارم رفتیم و بعد از آزمایش زردی شماره 14 رو نشون می داد، که دکتر دستور بستری سیلوانا جون رو دادن و گفتن باید ایشون نور بگیرن، 48 ساعت گذشت و بیلیروبین خون سیلوانا جون خیلی کم پائین اومد 2/13، بعد از 48 ساعت مجبور شدن با سرم و دارو پائین بیارن و خدا رو شکر بعد از 24 ساعت آزمایش بیلیروبین، نمره 8/8 رو نشون میداد که روز جمعه 24/آذر سیلوانا حدود ساعت 5/1 ظهر مرخص شد.

توی این دوران من همش از صبح تا حدود ساعت 12 شب بیمارستان بودم و برای سیلوانا شیر می دوشیدم و می دادم بهش چون هنوز بلد نبود میک بزنه. استرس خیلی بالایی داشتم و همه نگران بودیم.

زردی سیلوانا یک علت عمده داشت و اون هم اینکه من و همسرم هر دو یک گروه خونی داشتیم و سیلوانای عزیزم هم همین گروه خونی رو داشتO+، و اینکه گولوبولهای قرمز دوران جنینی سیلوانا جون زیاد بودن و باید بعد از تولد به گلوبولهای دوران بزرگسالی تبدیل میشد و چون زیاد بودن به زمان بیشتری نیاز داشت تا این تبدیلات صورت بگیره به این دلیل یک مقدار طولانی شد.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

زینب عشق مامان و بابا
28 آذر 91 17:09
سلام خوب هستید ایام شهادت دردانه امام حسین حضرت رقیه رو بهتون تسلیت میگم
مامان علیرضا
28 آذر 91 20:23
خداراشکر که به خیر گذشت والان جمعتون جمعه
راستی تاریخ تولد دخترتون خیلی جالب از آب در اومده!
91/9/19
کاملا قرینه


مامان نسرین
29 آذر 91 1:31
قربون اون نگاه کردنت خدا رو شکرکه خوب شدی خاله جون
گیره هاش رو ببین خدایاااااااااااااااا


خدا نکنه خاله جون
گلسرامو خاله زهرام برام خریده
عطیه
29 آذر 91 8:02
سلام - تبریک خانوم -
یه سوال میشه بگی باید تو حاملگی چی خورد تا سر نی نی منم مثل سیلوانا جون شما(پر مو) بشه؟؟؟؟؟



مامان کوروش
29 آذر 91 8:12
قربون اون کلیبست اخه عزیزم
الان خدا رو شکر بهتره مامان جون ؟
زود زود بیا بنویس برامون از خانم خوشگل


نیلوفر/مامانه روژینا
29 آذر 91 12:26
قدم نو رسیده مبارک مامان جونی.خدا حفظش کنه ماشالله خیلی نازه وماشالله چه موهای بامزه ای داره .واسش اسپند دود کن مامانش.خدارو شکر که زردی سیلوانا جون هم بر طرف شد .ببوسش
مامان کوروش
30 آذر 91 12:55
عزیزمممممممممممم اولین شب یلدات بهت خوش بگذره نانازی خانوم


ممنونم خاله جون شما هم شب یلدی خوبی داشته باشید
مامان نسرین
3 دی 91 13:44
سلامی به خوشمزگی سیلوانا جون عسل خاله به مامانی . خوبی عزیزم بهتر شدی دردهای بعد عملت آرومتر شده ؟
دخملی خوب شیر میخوره ؟ خوب میخوابه ؟
راستی موقع تولد سیلوانا چند تا کامنت گذاشتم دریافت نکردی؟ آخه تو کامنتها نمیبینمشون
عسلی رو ببوس

آره خیلی بهترم
تازه داره میک زدن رو تمرین می کنه بهتر از قبل شده خدا رو شکر
شبها بی خوابی داره
کامنتهاتون بود ولی من فرصت نکرده بودم تایید کنم
چشم عزیزم

مامان نوشى
3 دی 91 21:59
قربون موهات دخملى، خدا حفظش كنه، خدا رو شكر كه همه جي خوبه، راستى قد و وزنش جطور بود؟
عطیه
4 دی 91 7:39
سلام خانومی
تو سوال قبلم موهای سر دخمل خوشکلت بود
اخه من یه تو راهی دخمل دارم میخوام موهاش اینطور باشه-لطفااااااااا
این بوس هم برای دخمل نازت خدا حفظش کنه


عزیزم موهاش به خودم رفته این موها ارثیه من چیز خاصی نخوردم عزیزم
خاله نی نی
4 دی 91 8:12
تبریک میگم تولد سیلوانا جون رو
ببخشید نشد روز تولدش تماس بگیرم
ولی هر روز مطالب و عکساش رو میبینم



ممنونم ازتون
مامان بهروز
4 دی 91 14:28
سلام ، قدم نورسیده مبارک ، انشالله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه ، به وبلاگ پسر منم سر بزنید...
مامان ساینا
4 دی 91 21:06
عزیز دلم خوب درکت میکنم اتفاقا ساینام زردی داشت 3روز تودستگاه بود من شبانه روز بالا سرش گریه میکردمخوبه کهاینروزا میگذرن..ایشالله دیگهمریض نشه وغصه شو نخوری مامانی ایشاللله همیشهسالم باشه
مامان نوشى
4 دی 91 22:49
خدا رو شكر كه زردى دخملمون خوب شد، فداش شم
مامان نسرین
9 دی 91 23:35
سیلوانا و خاله جون آپ جدید داریم


اومدیم