بدون عنوان
سلام نی نی جونم
فکر کنم دیگه بابایی حوس کرده که یه بچه داشته باشته . چون روز پنج شنبه که رفته بود ضیافت افطاری دوستش گفت که یک بچه بوده که من ازش خوشم اومده بود و اونو بغلش کردم . گرچه من از خیلی وقت پیشا می دونستم بابایی از بچه خوشش میاد ولی به خاطر من ترسو می گه نمی خوام . خ.دش هم همش می گه تا تو چیزی نخوای من نمی خوام و بهت تحمیلش نمی کنم . نظر شما خوانندگان این مطالب چیه ؟ به نظر شما من درست حدس زدم یا نه؟
منتظر نظراتتون هستم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی