وصال
صداي قدمهايم را شنيدي. آري من در راهم.
زمزمه ها و نجواهاي شبانه ات را شنيدم؛ زخم زبانها و كنايه هاي نامردمان را هم شنيدم.
خوابها و روياهاي عزيزانمان را بهانه كردم تا به تو و پدرم نويد دهم كه من مي آيم.
آري من مي آيم.
در روزگاري كه عقل انسانها به چشمان آنها و نه به شعور آنهاست، من مي آيم.
در دوراني كه بشر با سوزش دل ديگري عشق مي كند، من مي آيم.
و ...
آري من تنها دو سال و هشت ماه (نَه، ده ها سال) پس از پيوند آسماني تان مي آيم.
آري من مي آيم تنها به اراده و خواست شما و نه ديگري.
مي آيم، با همه وجود مي آيم .
عاشقانه در آغوشم بگير مادر!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی