شش ماهگیت مبارک
عزیزم امروز شش ماه از عمر با برکت گذشته و شما وارد هفتمین ماه شدید .
ان شاا... که 70000ماهه بشید.
دیروز رفتیم برای پایش شش تا نه ماهگیتون که شما اینقدر غریبی کردید که مشاوره نتونست اصلا آزمایشهاشو روی شما انجام بده. عزیزجون اومد و شما رو برد بیرون از اتاق ولی باز هم شما آروم نشدی تا آخر زمان مشاوره .
عزیزم دیشب نمی دونم چرا بعد از اینکه خواب شبانت رو آغاز کردی و یه چند دقیقه ای هم از خوابت گذشته بود توی تخت خوابت بالا آورده بودی . عزیزجون موقعی که اومدن بهتون سر بزنن متوجه شده بودن که شما آروم نیستی و دمر خوابیدی وقتی خواستن برگردوننتون متوجه بالا آوردنتون میشن و آوردنتون بیرون از اتاق.
من که کلی ترسیده بودم و نگران بودم دست و پاهام رو گم کرده بودم ولی خدا رو شکر که بعدش حالت خوب شد و خوابیدی و من هم دیگه بهت شیر ندادم تا موقعی که خودت از خواب بیدار شدی و شیر خواستی .